نوشته شده توسط : zwembril

غیر از تشابه در روز پیروزی و تشابه اسمی میعادگاه هر دو ملت مسلمان كه میدان های 'آزاد'ی در پایتخت های دو كشور است، تشابهات بنیادی تر نیز میان دو قیام دیده می شود.

30 سال پیش معمار انقلاب اسلامی ایران سرنگونی حكومت فراعنه مدرن در مصر را نوید داد و مردم مسلمان این كشور را به بت شكنی فراخواند. و در وصیت نامه خود نیز تاكید كرد: واجب است بر زن و مرد مصري كه قیام كنند و این حكومت فاسد را، كه از اول اعلام جنگ با اسلام داده است، سركوب كنند.

در سالگرد انقلاب بزرگ قرن در بهمن 57 خبرگزاری جمهوری اسلامی به منظور واكاوی علمی تشابهات حركت در میان دو ملت قدرتمند مسلمان جهان معاصر ، اقدام به برگزاری نشستی با حضور رییس مركز مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات وزارت امور خارجه كشورمان نمود.

در این نشست خبرنگاران و سردبیران بخش های مختلف خبری ایرنا حضور داشته و به گفت و گو با كارشناس میهمان پرداختند.

حسین جابر انصاری رییس مركز مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در طرابلس از دیپلمات های با سابقه در خاورمیانه و شمال آفریقاست.

از وی سوال شد آیا تشابهات این دو حركت اصیل است یا یك اتفاق تاریخی است؟كه وی پاسخ داد: قیام ها در كشورهای عربی چون دفعتا رخ داد و در هركدام خیلی زود گسترش پیدا كرد و گاه به سرنگونی حكومت انجامید این تلقی به ذهن می رسد كه حركات و تحولات آنی و ناگهانی بوده است اما باید تاكید كرد كه تحولات سیاسی، تغییراتی لایه لایه است كه مسائل فرهنگی ، سیاسی ، تاریخی و اقتصادی را در بر می گیرد و نهایتا به صورت یك واقعه سیاسی رخ می دهد.

وی افزود: حادثه كوچك خودسوزی یك دستفروش در شهری كوچك و دور افتاده از پایتخت تونس موجی ایجاد كرد كه خیلی زود به پایتخت رسید و به فرار رییس حكومت انجامید. و در مصر از آغاز موج تا فرو رفتن مبارك در این غلیان، فقط 18 روز زمان صرف شد. اما می دانیم كه این تحولات تو در توست و نمی تواند در چنین ظرف زمانی رخ دهد.

جابر انصاری در بیان ریشه های تحولات خاورمیانه گفت: دولت های عربی در پی آمد جنگ های جهانی اول و دوم شكل گرفته و از امپراتوری عثمانی جدا شدند اما استقلال آنها ظاهری است و نتوانستند به دولت مستقل تبدیل شوند.

وی این كشورها را 'دولتك ها' یی نامید كه به دلیل عدم برخورداری از مشروعت انتخاب داخلی نه مبانی یك دولت- كشور در داخل را شكل دادند و نه از استقلال در عرصه بین المللی برخوردار شدند.

انصاری رخداد انقلاب های دهه های 60 و 70 در كشورهای عربی كه منجر به تغییراتی در ساختار حاكمیت این كشور ها شد را رد كرد و توضیح داد: این تحركات، كودتاهایی هستند كه نام انقلاب برخود گذاشته اند. این تحركات در اوج دوره ناسیونالیسم عربی با نماد جمال عبدالناصر، هنوز مبانی دولت مبتنی بر مردم را شامل نمی گردد.

وی گفت: این دوران، كودتاها پایان می گیرد و جوامع عرب به دوران قبل از كودتا باز می گردند ، سادات روی كار می آید و شعارهای ناسیونالیستی و استقلال نسبی عملا از بین می رود و حاكمیت مصر به لحاظ روند های كلان در اختیار قدرت های غربی قرار می گیرد.

در تجربه تونس نیز حركت ملی تونس علیه استعمار فرانسه به رهبری بورقیبه رخ می دهد اما او نیز پس از به حكومت رسیدن تونس را زائده ای از تمدن غربی تعریف می كند و نظام سكولار تندروی فرانسوی را در جامعه عربی و اسلامی تونس ایجاد می كند.

این ساختار میان دولت و ملت شكاف ایجاد می كند چرا كه توده های استعمار شده با دولت استعمار قدیم نمی توانند پیوند برقرار كنند.

وی می افزاید: در كشورهایی كه این اتفاق ها نمی افتد دارای نظام حاكمیتی قومی و فامیلی است و خانواده حاكم مبتنی بر مشروعیت تاریخی و قبیله ای، دولت به ظاهر دارای استقلال برپا كرده اند.

وی از وابستگی شبه مطلق در سیاست خارجی ، نظام های استبدادی و شبهه توتالیتر با شكاف بین ملت و دولت در سیاست داخلی و ملت های ناامید از تغییرات ، به عنوان سه ضلغ مثلث جوامع عربی پیش از بروز تحولات اخیر عنوان كرد.

به گفته این دیپلمات، شكاف بین ملت و دولت عامل ضعف نظام های عربی است.

* حمایت مبارك از رژیم صهیونیستی عامل غلیان احساسات مردم

وی پس از تونس به بررسی جامعه مصر به عنوان بزرگترین كشور عربی پرداخت و گفت: تا سال 1967 نوار غزه بخشی از حاكمیت مصر بود اما در سال 2008 كه رژیم صهیونیستی به این منطقه حمله كرد مصر نه تنها تلاش نكرد كه بر اساس خواست مردم خود ، جزئی از معادله فلسطینی - صهیونیستی شود بلكه برای حفظ حاكمیت خود، جزئی از محاصره می شود. این یك غلیان احساس در مردم ایجاد كرد.

وی تصریح كرد: این وضعیت برای مردم مصر قابل تحمل نبود و بی دوام بودن آن برای همه آشكار بود اگرچه هیچ متفكر یا نهاد مصری، عربی یا غربی جدول زمانی و فوریت وقوع قیام مردم مصر را نتوانست پیش بینی كند.

برخی تحلیل ها یكجانبه و تك بعدی است به این شكل تحلیل فقط یك تصویر كاریكاتوری ارایه می دهد كه از واقعیت دور می شود. در حوادث فعلی برخی تحلیلگران بر اساس خواست شخصی خود بر خواست های دمكراسی طلبانه تاكید دارند و برخی فقر و فساد و تبعیض را مهم می دانند.

من همه این عوامل را می پذیرم و تحلیلی ارایه می دهم كه بر اساس آن تحولات محصول تراكم مجموعه خواسته های تاریخی ملت ها و نخبگان است كه دائما سركوب شده است.

* تحولات خاورمیانه قیام یا انقلاب

رییس مركز مطالعات خاورمیانه دفتر مطالعات وزارت امور خارجه در پاسخ به این سوال گفت: به تعبیر ادبیات سیاسی كه انقلاب را زیر رو كننده كل شاكله نظامی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه تعریف می كند نمی توان این تحولات را انقلاب نامید.

جابر انصاری افزود: در تونس شاهد حضور طبقه بروكراتیك نظام پیشین در اداره امور امروز و دوران انتقالی هستیم و ارتش هنوز باقی است و ضامن این مرحله انتقالی شده و تحولات را مدیریت كرده پس در تونس قیام مردم هنوز به انقلاب ارتقا پیدا نكرده است.

وی تاكید كرد: تحول در این جامعه شروع شده ولی هنوز تمام نشده است جهت حركت این تحول در سال های آتی تكلیف آن را روشن می كند كه آیا می خواهد به یك انقلاب تبدیل شود یا در حد یك جنبش و تغییر باقی بماند.

وی گفت: مجموعه ای از نیروهای درونی منطقه ای و بویژه بین المللی تلاش می كنند تا این تغییرات از سقف مورد نظر آنها فزونی نیابد. ساختارهای باقی مانده از نظام سابق به نمایندگی از ارتش ، طبقه بروكراتیك سابق و برخی از احزاب تاریخی سیاسی سعی می كنند این تحولات را ذیل سقفی نگه دارند كه معنای زیر رو كنندگی پیدا نكند.

طبیعی است ارتشی كه سال ها جزئی از ساختار نظام پیشین است میل به دگرگونی نداشته بلكه میل به حفظ وضع موجود دارد . اما به رغم این موضوع ، میل مفرط در توده ها و نخبه ها برای تغییرات بنیادی ایجاد شده است.

لذا ارتش و طبقه بروكراتیك، دو راه در پیش رو دارند یكی مدل لیبی و یمن كه اتفاق افتاد با خواست و قیام عمومی رویا رو شوند یا اینكه خواسته های بلند تغییر و میل به سمت انقلاب را در كانال هایی بیاندازد و سعی كند آن را مدیریت كند و اجازه ندهد تمام این خواست ها انجام شود.

در مورد بازیگران بیرونی و بین المللی نیز شاهد همین وضعیت هستیم. غربی ها یا باید با خواست نخبگان منتقد طیف های مختلف و توده ها مخالفت می كردند به بهای حفظ وضع موجود، ریسك بالا برای منافع دراز مدت خود ایجاد می كردند یا با همراهی با تحولات سعی كنند این حوادث را مدیریت كنند تا از سقف مورد نظر آنها فراتر نرود و در سطح خواسته های داخلی و مشاركت مردم و گردش ادواری قدرت باقی بماند كه حتی این حد نظام ها را پایاتر می كند اما خط قرمز برای نیروهای بین المللی ، منافع كلان و تاریخی اروپا، آمریكا یا رژیم صهیونیستی است.

این گروه راه حل دوم را انتخاب كردند و تا آن لحظه كه حوادث عمومی است یعنی هنوز خواست عمومی مبنی بر تغییر، شكل نگرفته این نیروهای بین المللی خواستار حفظ وضع موجود بودند و همپیمانی استراتژیك با نظام های حاكم بر مصر و تونس و كشورهای دیگر داشتند اما لحظه ای كه متوجه شدند امور در حال خروج از كنترل است و

اگر در برابر تغییر بایستند منافعشان در خطر قرار می گیرد، تغییر موضع می دهند و به عنوان دفاع از حركت دمكراسی خواهی از حركت های مردمی به ظاهر دفاع می كنند.

اگر شعار حمایت از دمكراسی آنها اصیل بود چرا در چند دهه ای كه نظام های پلیسی و امنیتی بسیاری از این حكومت ها از جمله مصر و لیبی كه كوچكترین اعتراضی را خفه می كردند و این جوامع را به جوامع مرده ای تبدیل كرده بودند، دخالتی نكردند.

برای مثال در دهه 90 در الجزایر انتخاباتی برگزار می شد و خواسته مردم به سمت مخالفت پیش می رفت و غربی ها رسما از كودتاگران و لائیك های ارتش حمایت كردند و مردم به شدت سركوب شدند.

وی تحولات مصر را نیز خارج از شمول انقلاب برشمرد و گفت: برای مثال ارتش مصر دست نخورده در دولت انتقالی باقی مانده و بطور شفاف و بارز نقش ایفا می كند.

وی انتفاضه عمومی یا قیام عمومی را نام بهتری برای این تحولات می داند.

اینكه این حركتها به نهایت منطقی خود برسد و شاهد دولتهای مستقل ملی كه نماینده بستر تاریخی و تمدنی اسلامی خود باشند بسته به این است كه كنشگران صحنه با تاكید بر توده های مردم تا چه حد با پختگی این دوران انتقال را مدیریت كنند.

*نقش رهبری كاریزماتیك

از جابر انصاری سووال شد كه نبود یك رهبر شاخص و یا رهبری كاریزماتیك چه تاثیری در قیام های منطقه داشته است؟

وی پاسخ داد: نبود رهبری شاخص نیز یكی از ویژگی های این حوادث اخیر در خاور میانه است. نوع انقلاب های بزرگ اجتماعی در دهه ها و صده های گذشته نوعا در پایتخت ها اتفاق می افتاد و نخبگان آن را شروع كرده و توده ها را به دنبال می كشیدند.

جابر انصاری افزود: این تحولات و قیام ها ، تحولات آغاز شده از سوی نخبگان نبوده است بلكه نخبگان پس از راه افتادن در میانه راه به آن پیوسته اند و منطبق با الگوی انقلاب هایی كه تاكنون در دنیا اتفاق افتاده نیست اما اگر این تحولات به نهایت منطقی خود برسد عملا شاهد تغییرات زیر و رو كننده بوده ایم. ولی تا آن زمان هنوز این حركات منطبق با انقلاب های گذشته نبوده است.

وی ادامه داد: در قیام های یكسال گذشته خاور میانه نبود رهبر را از یك زاویه می توان نقطه ضعف برشمرد اما همین امر سبب می شود مدیریت و هدایت قیام توسط بیگانه مشكل شود.

وی توضیح داد: اگر وضعیت كنونی در كشورهای عربی بپا خاسته به سوی نخبه گرایی برود، قابل مدیریت و كنترل خواهد شد اما اگر اجزای دیگر جنبش یعنی عموم و توده مردم با پختگی و توجه كافی بر خواسته های خود پافشاری كنند و به مسیر فعلی ادامه دهند كنترل و مدیریت این حركت مقدور نخواهد بود و در نهایت به سوی تغییرات بنیادین خواهد رفت.

مثلا در یكی دو هفته منتهی به انتخابات در مصر با غلیانی دیگر از جوانان مواجهیم كه خیلی در قید و بند مدیریت حزبی و تشكیلاتی تاریخی خود نیستند و خواسته های بزرگتری مثل رویارویی با ارتش را مطرح می كنند.

اگر نیروهای مبارز جهان عرب یك شخص نمادین به عنوان رهبر داشته باشند و نیروهای مدیریت كننده با آن شخص كنار بیایند می توانند حركت را در كنترل بگیرند بنابر این نبود رهبر یا شخص نمادین خود یك فرصت است اگرچه وجود یك رهبر قاطع كه می تواند حوادث را پیش ببرد را شاهد نیستیم.

* آیا امام خمینی (ره) تحولات خاورمیانه را پیش بینی كرده بود؟

این دیپلمات باسابقه گفت: در تعریفی كه از حوادث خاورمیانه ارایه دادم انتفاضه عمومی بود و انتفاضه اصطلاحی است كه دو دهه اخیر خلق شده است. این واژه منطبق با مسیر رویارویی با رژیم صهیونیستی ساخته شد كه به شدت متاثر از انقلاب اسلامی ایران بود.

این نوع كنشگری فعال جامعه و حركت از جنبش های نخبه محور به سمت حركت هایی كه فعالان بدنه جامعه و توده به شكل كنشگر جدی سیاسی در بیایند ابتدا در فلسطین افتاد.

در تاریخ فلسطین حركت مقابله با جنبش مهاجرت به فلسطین حركت نخبگان است.فهم استراتژیك و دراز مدت نسبت به خطری كه فلسطین را تهدید می كرد نبود. در نهایت رژیم صهیونیستی شكل می گیرد. جنگ های كلاسیك رخ می دهد و علاوه بر فلسطین جولان از سوریه و سینا از مصر و حتی بخش هایی از لبنان را تسخیر می كنند و تا این زمان هنوز مقاومت فلسطین مثل جبهه خلق و جبهه دمكراتیك برای آزادی فلسطین، جنبش فتح همه نخبه محور اند و ملت فلسطین هنوز كنشگر فعال در صحنه نیست.

زیرا همیشه احتمال در تنگنا قرار دادن نخبگان وجود دارد و حركت های نخبه محور در برابر طوفان ها از قدرت مقاومت كمی برخوردار است جنبش های فلسطین به نتیجه نمی رسد.

بطور مسلم تحولات و تغییرات در خاورمیانه عربی از نهضت انتفاضه فلسطین الهام گرفته اند و خود انتفاضه كه دو دهه قبل آغاز شد به شدت متاثر از انقلاب اسلامی ایران بود زیرا در تاریخ مبارزات فلسطین این نوع مبارزه كه از سوی عامه و توده باشد وجود نداشته است.

وی با تاكید بر اینكه جنبش ملی ایران در طول تاریخ معاصر خود یك جنبش متكی به نخبه ها است گفت: در لحظات تاریخی ملت در صحنه دیده می شوند اما كنشگری روندی و مستمر ندارند.

مدل حركت امام خمینی (ره) مدل نخبه گرایی نیست اگرچه با مبارزاتی كه تا آن زمان انجام شده مقابله هم نمی كند امام مدل عمومی مردمی را در الگوی استراتژیك خود دارد كه در سال 56 و 57 مشهود است.

وی افزود: در كنار كنشگری، نخبگان جامعه را وارد تاثیرگذاری می كند.به نحوی كه نخبگان با چند دهه سابقه فعالیت پیرو عموم و در درجه دو در مبارزه قرار می گیرند.

وی اظهار داشت: در سال 42 نیز قیام امام (ره) یك اعتراض فراگیر و توده ای نبود و رهبر این حركت نیز سربازان خود را در گهواره می داند اما سال 56 مدل حركت اعتراضی امام دیگر نخبه ای یست بلكه عموم مردم را در الگوی استراتژیك خود قرار می دهد.

به گفته جابر انصاری قیام مردمی كه در سراسر جهان با لغت تازه ساخت انتفاضه شناخته می شود و از سال 1987 آغاز شد الگو گرفته از حركت توده ای مردم مسلمان ایران در كمتر از 10 سال قبل بود، الگوی جنبش مقاومت لبنان نیز بطور واضح انقلاب مردم ایران است و تحولات خاورمیانه عربی استمرار انتفاضه به كلام دیگر انتفاضه و تحولات اخیر عربی استمرار یك روند تاریخی مشترك هستند.

مبارزه فلسطین با الگو گرفتن از حركت بهمن 57 و جنگ هشت ساله علیه ایران سبب شد تا جنبش های آزادیبخش از نخبه محوری به نخبه -توده محوری تبدیل شود.

مثلا اگر بستر اجتماعی مردم در جنوب لبنان به عنوان محیط زیست طبیعی جنبش مقاومت وجود نداشت بهترین جنبش ها نیز نمی توانست عملا این همه اثرگذاری داشته باشد.

* تاثیر انقلاب اسلامی بر جهان اسلام

وی در توضیح تاثیر انقلاب ایران بر جهان اسلام گفت: تاثیر به معنای اثرگذاری آنی و نتیجه بخشی فوری نیست بلكه نوع مبارزه را در طول زمان تغییر دادن است. امام كه ابتدای پیروزی انقلاب ایران مردم مصر را به قیام و خروج از دیكتاتوری دعوت می كند خود می داند كه این اتفاق فوری و آنی رخ نخواهد داد بلكه یك امید را ایجاد می كند كه لازمه مبارزه است.

امام روندها را می بیند و مسائل را تاریخی نگاه می كند به همین دلیل است كه می تواند چنین موضوعات یا فروپاشی شوروری را پیش بینی كند.

*پیش بینی آینده تحولات منطقه و خاورمیانه

وی پیش بینی خود از تحولات آینده منطقه و خاورمیانه را چنین توضیح داد: چند دهه اخیر در خاورمیانه دوران غیبت ملت ها بوده است، به صحنه آمدن توده ها امری نیست كه یك شب رخ دهد و یكباره پایان پذیرد، ملتی كه فعالانه و كنشگر به خیابان بیایید براحتی و زود به خانه بر نمی گردد.

وی ادامه داد: در همین منطقه مدت ها عصر غیاب ملت ها است اما جرقه ای می خورد و ملت ایران وارد صحنه می شود و اثر دراز مدت این انقلاب بر درون و بیرون كشور اثر می گذارد.

بنابر این با یك دید تاریخی می توان گفت این روندها و حوادث اخیر خاورمیانه ادامه خواهد یافت و حلقه های بیشتری را به خود جلب می كند.

در سنت الهی هم هست كه ' ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم' كه در مدل مورد نظر امام هم بوده است.

وی افزود: البته دولت ها به میزانی كه روند حركت ها را بفهمند و تغییرات متناسب با خواسته مردم خود ایجاد كنند و مشكلات خود را جبران كنند می توانند روند باقی ماندن خود را طولانی تر كنند ولی اگر خواست مردم را درك نكنند یا آن را ناچیز شمرند در مسیر حركت انبوده توده مردم قرار می گیرند.

گزارمیز **1823**1542





:: برچسب‌ها: تورنتو ,
:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 20 بهمن 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: